.♣. آدم ها
چقدر فاصله اینجاست بین ادم ها
چقدر عاطفه تنهاست بین ادمها
کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد
و او هنوز شکوفاست بین ادمها
کسی به خاطر پرواز ها نمی میرد
تب غرور چه بالاست بین ادمها
و از صدای شکستن کسی نمی شکند
چقدر سردی و غوغاست بین ادمها
میان کوچه دل ها فقط زمستانست
هجوم ممتد سرما ست بین ادمها
ز مهربانی دل ها دیگر سراغی نیست
چقدر قحطی رویاست بین ادمها
کسی به نیت دل ها دعا نمی خواند
غروب زمزمه پیداست بین ادمها
و حال اینه را کسی نمی پرسد
همیشه غرق مداراست بین ادمها
غریب گشتن احساس و درد سنگینی است
و زندگی چه غم افزاست بین ادمها
مگر کلبه دل ها چقدر جا دارد؟
چقدر راز و معماست بین ادمها
سلام ابی دریا بی پاسخ ماند
سکوت گرم تماشاست بین ادمها
و چه ماجرای عجیبی است این
و اهل عشق چه رسواست بین ادمها
چه می شود اگر همه از جنس اسمان باشیم؟
طلوع عشق چه زیباست بین ادمها
میان این همه گل های اسمان ساکن اینجا
چقدر پونه شکیباست بین ادمها
تمام پنجره ها بی قرار بارانند
چقدر خشکی و صحراست بین ادمها
و کاش صبح ببینیم که باز هم مثل قدیم
نیاز ومهر و تمناست بین ادمها
بهار کرن دلها چه کار دشواریست
و عمر عشق چه کوتاهست بین ادمها
میان تک تک لبخندها غمی سرخ است
و غم به وسعت یلداست بین ادمها
به خاطر تو سردم چرا که تنها تو
دلت به وسعت دریاست بین ادمها
کاش همه می دانستند زندگی شادی نیست
شاد کردن است
زندگی قهقهه نیست
لبخند است